هیهات منا الذلة

هیهات منا الذلة

نبودن بهتر از بودن
اگر در سایه ذلت بیارامی
اگر اسفندیار جان
به تیر گز فرو بخشی
به از عمری هزاران ساله در زی خمار خفت و خواری
به مردستان خون
غیوران احد ،شیران عاشورا
فروخفتند در خون تا ذلت را
به آهنگی فرو رانند از دشت رشادت
که مردن جامه ای خوشتر ز ذلت بود مردان را
نفس گر در هوای مرد دون باشد
شهادت زینت مردان مرد است
به غار نیستی گر بخوابی صد هزاران سال
ز دقیانوس ذلت به

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات

ماجرای مک فارلین (1)

سه شنبه, ۱۲ شهریور ۱۳۹۲، ۰۶:۰۹ ب.ظ

مک فارلین

از آنجا که کشورهای غربی و اتحاد جماهیر شوروی به عراق سلاح می فروختند در آن زمان عراق اعلام کرد تجهیزاتش برای جنگ با ایران کارآیی ندارد. به همین دلیل غربی ها و اتحاد جماهیر شوروی به تدریج در حمایت از دولت عراق تمام تجهیزات زمینی عراق را مدرن کردند. رزمنده های ایرانی قبل از این مقطع برای از بین بردن تانکهای تی 55 از آرپی چی 7 استفاده می کردند اما حالا از این سلاحها کار چندانی ساخته نبود...


 ریشه های آغاز ماجرا

با پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(ره) روند جدیدی در تاریخ معاصر ایران آغاز شد. پیروزی این انقلاب مبانی و موازین حاکم بر سیاست و روابط خارجی ایران را در سطح منطقه ای و بین المللی دگرگون ساخت. نفی سلطه که با شعار «نه شرقی و نه غربی» مردم در راهپیمایی ها مطرح می شد در روابط خارجی نظام نوپا  تبدیل به یک سیاست اصلی شد و در نتیجه برخی از هم پیمانان دیرینه و قدیمی دولت پهلوی در عداد مخالفان و دشمنان نظام جمهوری اسلامی در آمدند و ملت هایی که در سپهر سیاست خارجی رژیم پیشین جایگاهی نداشتند، در سیاست استراتژیک نظام نوپا واجد اهمیت شدند. اما یکی از مهمترین چرخش های سیاست خارجی ایران بی شک تغییر نوع روابط ایران و امریکا بود. امریکا پس از همراهی و دخالت در کودتای 28 مرداد 1332 علیه دولت مصدق به قصد بازگرداندن شاه به قدرت به مهمترین حامی شاه مبدل شد. پس از این کودتا، بیست و پنج سال، رابطه ای عمیق و استراتژیک میان شاه و مقامات کاخ سفید برقرار شد. دوره ای که با سرکوب و خشونت در داخل کشور همراه بود و در سایه حمایت امریکا از رژیم شاه آزادی خواهان ایرانی اعم مذهبی و غیر مذهبی سرکوب می شدند. انقلاب اسلامی ایران مهر پایانی بر این رابطه استراتژیک نهاد و طبیعتا جمهوری اسلامی و مردم ایران به دلیل حمایت های بی دریغ امریکا از شاه و تجربه تلخ دخالت امریکایی ها در کودتای 28 مرداد نسبت به دولت امریکا بدبینی بسیار داشتند. آنان در این سال ها سفارتخانه امریکا را به عنوان محل تعیین کننده سیاست های رژیم شاه می شناختند. در این اوضاع و احوال انقلابیون از یک طرف نگران تجربه کودتای 28 مرداد بودند و از طرف دیگر جذابیت ایدولوژیک و ضد امریکایی انقلاب ایران برای دیگر کشورهای منطقه و دولتمردان امریکایی را به شدت نسبت به حکومت جدید ایران نگران ساخته بود در 13 آبان 1358 سفارت امریکا در ایران به دست دانشجویان انقلابی تسخیر و کارمندانش به گروگان گرفته شدند. در پی تسخیر سفارت ایالات متحده، امریکا با بلوکه کردن تمامی اموال دولت ایران در آن کشور با تحریم تجاری و قطع روابط دیپلماتیک واکنش نشان داد در این میان امریکا هر گونه فروش سلاح را به ایران ممنوع کرد و حتی ارسال محموله های نظامی که دولت پیشین ایران خریداری کرده و بهای آن را هم پرداخت کرده بود ممانعت کرد. در دومین قدم دولت کارتر به یاری شورای امنیت ملی امریکا نقشه اجرای عملیاتی غافلگیرانه به نام پنجه عقاب را برای آزاد ساختن گروگان های امریکایی در ایران تدارک دید. این عملیات نظامی در پنجم اردیبهشت 1359 صورت گرفت اما توفان شن در صحرای طبس و برخورد یک بالگرد و هواپیمای نظامی امریکایی با هم عملیات را با شکست مواجه ساخت. از همین روی دولت وقت امریکا که از طریق نظامی نتوانسته بود گروگان های خود را آزاد سازد ناچار به توافقی سیاسی تن داد که به بیانیه الجزایر معروف شد. در 29 دی ماه 1359 بسیاری از محدودیت های ایجاد شده از سوی امریکا به عنوان بخشی از شروط دولت ایران که منجر به رهایی گروگان های امریکایی شد منتفی گردید اما این امر شامل رفع تحریم ارسال تسلیحات به ایران نمی شد. حتی فراتر از آن برخی تحلیل گران مخالف انقلاب اسلامی اعلام داشتند بهترین راه مقابله با انقلاب اسلامی  ایران و ممانعت از گسترش موج آن به کشورهای دیگر منطقه، درگیر کردن دولت نوظهور با تهدید خارجی است. از این رو نه تنها جای شگفتی نیست که سران امریکا از وقوع جنگی میان جمهوری اسلامی نوپای ایران با یکی از همسایگانش از صمیم قلب خرسند شوند بلکه طبق اسنادی که بعدا فاش شد در تشویق صدام به تجاوز فعال بودند و در طول جنگ نیز از متجاوز به ایران حمایت کردند.(1)

 اما پس از پیروزی های سلسله وار ایران در جنگ تحمیلی که از ابتدای سال 1361 و فتح خرمشهر آغاز شده بود و تا تصرف  شهر بندری فاو (متعلق به عراق) در بهمن 1364 ادامه  یافت دولتمردان امریکا دریافتند مهار انقلاب ایران در درون مرزهایش آن هم از سوی عراق در حال حاضر عملی بیهوده است. پس از تصرف فاو از سوی ایران شیوخ خلیج فارس خطر را در نزدیکی خود احساس کردند و پس از تهدید کویت از سوی ایران در مورد عواقب در اختیار قرار دادن جزیره بوبیان برای حمله عراق به نیروهای ایرانی کشورهای خلیج فارس توانمندی قدرت نظامی ایران را در کنار خود خطری بالفعل دریافتند. جرج بوش (پدر) معاون رئیس جمهور وقت امریکا ریگان درست سه ماه پس از تصرف فاو ( اردیبهشت 1365) برای تبادل نظر با سران شیخ نشین های خلیج فارس به منطقه سفر کرد و راههای مقابله با نفوذ نظامی و سیاسی ایران در منطقه را با آنان بررسی نمود. گویا پس از تبادل نظر آنان به این نتیجه رسیده بودند که مقابله نظامی با ایران کاری بس دشوار و احتمالا بی نتیجه است و بهتر آن خواهد بود که با ایران از سر آشتی بر آیند.(2)
در همین دوره سازمان های امنیتی امریکایی اعلام کردند ایران از گروه های به اصطلاح خودشان تروریستی منطقه به ویژه در لبنان حمایت می کند. در پی این امر در اول بهمن 1363 وزارت امور خارجه امریکا دولت ایران را یکی از حامیان تروریسم بین المللی معرفی کرد پس از آن امریکا فعالانه کشورهای اروپایی و به طور کلی متحدان خود را وادار ساخت به بهانه حمایت از تروریسم از فروش نیازهای لجستیک و قطعات و تجهزیات نظامی سبک و سنگین که مورد استفاده ایران در جنگ بود ممانعت به عمل آروند. در این میان سال 1364 سال سرنوشت سازی در حیات جمهوری اسلامی است با وضعیتی که در جبهه های جنگ به وجود آمده بود ضرورت داشت که ایران یک تغییر عمده در جبهه ها و سرنوشت جنگ به وجود بیاورد و با کسب امتیاز وافی برای پایان دادن به جنگ از طریق سیاسی بکوشد.(3) و از آنجا که کشورهای غربی و اتحاد جماهیر شوروی  به عراق سلاح می فروختند در آن زمان عراق اعلام کرد تجهیزاتش برای جنگ با ایران کارآیی ندارد. به همین دلیل غربی ها و اتحاد جماهیر شوروی به تدریج در حمایت از دولت عراق تمام تجهیزات زمینی عراق را مدرن کردند. رزمنده های ایرانی قبل از این مقطع برای از بین بردن تانکهای تی 55 از آرپی چی 7 استفاده می کردند اما حالا از این سلاحها کار چندانی ساخته نبود عراقی ها تانکهای تی 74 خریده بودند تانک هایی که آرپی چی 7 روی آنها اثر نمی کند. تنها گلوله های توپخانه سنگین و موشک های تاو می توانست وارد زره تی 74 شود. علاوه بر تسلیحات زمینی قسمت عمده ای از جنگ هوایی است عراق با حمایت کشورهای فروشنده سلاح توانست نیروی هوایی خود را با تسلیحات مدرن تجهیز کند یعنی عملا ایرانی ها بعد از چند سال جنگ دیگر سلاحهای عراقی ها را نیم شناختند و باید از نو جزئیات مقابله با آنها را کشف می کردند. سلاحهای آن زمان ایران نیز دیگر به کار نمی آمد. بنابراین ایران احتیاج داشت پدافندش  را مدرن کند تا بتواند از کشور دفاع کند.(4) با توجه به آنچه گفته شد سال 1364 برای ایران در جنگ یک نقطه عطفی محسوب می شد زیرا ایران با انجام عملیات خیبر و بدر ثابت کرد که می تواند از مرزها بگذرد و با حضور در خاک عراق این کشور را تحت فشار بگذارد با توجه به آنچه گفته شد ایران در شرایط حساس جنگی و تحریم تسلیحاتی ناجوانمردانه امریکا و غرب در بازارهای بین المللی به دنبال تسلیحات و به ویژه اقلامی مانند موشکهای تاو، قطعات پرتاب کننده موشک هاک، موشک هارپون، موشک فونیکس، سایدویندر و لامپ ها و قطعات حساس رادارها بود که همگی آنها ساخت کارخانجات امریکایی بودند.

 

حمله به تاسیسات اقتصادی ایران

عراق که از رویارویی با نیروهای ایران در جبهه های جنگ ناتوان بود ناجوانمردانه حملات خود به کشتیها، مراکز غیر نظامی و شهرهای ایران ادامه داد. «در چهارم فروردین ماه 1364 عراق دو کشتی ایرانی را مورد اصابت موشک قرار داد و مسئولان کشور را واداشت بر تلاشها برای تهیه موشک بیفزایند به تدریج با گسترش جنگ سیاست حمله به سکوهای نفتی ایران از سوی عراق در پیش گرفته شد تا با مانع شدن از صدور نفت ایران از لحاظ اقتصادی به زانو درآید. از حملات متعدد عراق به منابع نفتی ایران می توان به حمله 24 مرداد 64 به جزیره خارک اشاره کرد که طی آن اسکله تی و یک کشتی در اسکله آذرپاد صدمه دید. روز 28 شهریور ماه بار دیگر خبر رسید عراق با حمله هوایی به اسکله آذرپاد خارک و دو نیروگاه دز و کارون خسارات سنگینی به تاسیسات این مناطق وارد کرده است. آیت الله هاشمی رفسنجانی در یادداشت پنجم مهر خود نوشت:« در اسکله های تی و آذر پاد به دو هدف با دقت توسط عراقی ها بمب اصابت کرده است دلیل بر دقت هدف گیری اطلاع کامل قبلی و ضعف مفرط دفاع ماست و خسارات زیاد است. مسئولان ترمینالهای نفتی جزیره خارک گفتند اگر درست دفاع شود با وضع موجود می توانیم روزانه تا چهار میلیون بشکه نفت صادر کنیم ولی اعتمادی به دفاع نیست»(5) تمامی موارد نشان از حیاتی بودن دستیابی به موشکهای دفاعی و اقدام به عملیاتی سرنوشت ساز علیه مواضع عراق داشت.
بحران گروگان گیری در لبنان
در آن شرایط بحرانی تحریم تسلیحاتی ایران، هفت مامور امنیتی و سیاسی غربی از جمله امریکایی طی هفت حادثه بین مارس 1984(1362) تا ژوئن 1985 (1364) در بیروت به گروگان گرفته شدند. یکی از ربوده شدگان ویلیام باکلی، رئیس سیا در بیروت بود که به عنوان کارمند دیپلماتیک انجام وظیفه می‌کرد و توسط سه جوان شیعه ربوده شد . نهادهای امنیتی امریکایی بر این باور بودند که اگر نه همه گروگانها دست کم بیشتر آنان در اختیار اعضای حزب الله لبنان هستند که متاثر از آرمان های انقلاب اسلامی ایران بودند. تلاش‌های سیا برای یافتن باکلی که اطلاعات بسیار ارزشمند و محرمانه‌ای از فعالیت‌های سازمان سیا داشت، بی‌نتیجه ماند. با شکست تیم نجات گروگان‌ها که از سوی اف.بی.آی به بیروت اعزام شده بود، سازمان سیا دست کمک به سوی موساد (سازمان جاسوسی اسرائیل) دراز کرد. شیمون پرز، نخست‌وزیر وقت اسرائیل به رئیس موساد دستور داد نهایت همکاری را با آمریکایی‌ها در آزادسازی گروگان‌ها به عمل آورد. با این حال برای موساد، تنها منافع و موجودیت خودش اهمیت داشت؛ به همین دلیل چندان تمایلی به همکاری همه‌جانبه با سیا نداشت. بی‌میلی موساد به همکاری با سیا سبب شد پرز مشاور ضد تروریستی خود به نام «آمیرام نیر» را به عنوان رابط ویژۀ دو کشور منصوب کند. این انتصاب به آشنایی و ارتباط نیر با سرهنگ دوم «الیور نورث» آمریکایی منجر شد. نورث همان کسی بود که در سفر مک فارلین به ایران، انجیل امضاء شده توسط ریگان را حمل می‌کرد. او بعداً یکی از متهمان اصلی رسوایی ایران ‌گیت شد.

 

اتفاق مهم دیگری که در همین زمان رخ داد و قابل ذکر است این بود که در خردادماه 1364 دو لبنانی هواپیمای پرواز شرکت «تی . دبلیو. ای» را با 145 مسافر و هشت خدمه در مسیر آتن ـ رم را ربوده و خلبان را مجبور کردند که در فرودگاه بیروت بر زمین بنشیند. در این جریان پس از شکست سوریه برای حل بحران اقدامات دولت ایران در قبال حل مساله گروگان گیری در لبنان امری بود که نمی شد از آن چشم پوشید به ویژه در سفر هاشمی رفسنجانی ، رئیس وقت مجلس شورای اسلامی به سوریه و لبنان کمک موثری برای حل مشکل گروگان های هواپیمای «تی . دبلیو. ای» صورت گرفت. در مقابل امریکا نیز وعده داد برای آزادی اسرای لبنانی از زندانهای اسراییل کمک کند وقایع فوق الذکر توجه دوباره برخی دولتمردان امریکایی را به ایران جلب کرد. دولت ریگان در پی یافتن راهکارهایی بود تا مساله گروگانگیری و بحران ناشی از آن را حل کند و افکار عمومی ایلات متحده را که در آستانه انتخابات کنگره نیز قرار گرفته بود آرام گرداند. لذا حزب جمهوریخواه و ریگان درصدد بودند که از این شرایط برای به دست آوردن اکثریت کرسیهای کنگره ـ که در دست دموکراتها ـ بود بهره ببرند. و به پیروزی سیاسی جدیدی نایل آیند. در این راستا استفاده از نفوذ ایران روی گروگانگیرها نیز مطرح بود در همین راستا یعنی مساعدت ایران برای آزادی گروگانها نیز از طریق ژاپن و پاکستان اقداماتی شده بود اما چون امریکا سیاست روشنی در این رابطه نداشت جواب درستی هم نگرفته بود.(6) در همین زمان، اولین جرقه های شکل گیری درخواست امریکاییها برای کمک به آزادی گروگانها مطرح می شود هاشمی رفسنجانی در یادداشتهای پنجم فروردین سال 64 می نویسد:« پیش از ظهر احمد آقا [خمینی] آمد گفت که بعضی از رسانه ها گفته اند امریکا به خاطر گروگانهایی که در دست مردم لبنان دارند تحت فشار است و مایل است که برای حل مشکل از ایران استمداد کند اگر چه ما گروگان گیرها را نمی شناسیم اما گفتیم اگر چنین درخواستی شد درباره آن و راهکار ممکن مشورت کنیم».(7)

 

در جستجوی سلاح

با توجه به تحریم تسلیحاتی گسترده ایران در این زمان یکی از راههای تهیه سلاح روی آوردن به واسطه ها و دلالان بین المللی اسلحه بود که این افراد در پیوند دادن مساله گروگانهای امریکایی با تهیه سلاح برای ایران نقش داشتند.(8) هاشمی رفسنجانی در مصاحبه با کیهان می گوید:« شاید ده یا بیست بار از مسوؤلان کشور شنیده اید که ما به هر حال از جیب همین غربی ها، دلال ها و یا کمپانی های غربی  سلاح تهیه می کردیم با واسطه، بی واسطه، گران تر و گاهی ارزان تر.»(9) از طرفی سلاح مدرن سلاحی نبود که کشورهای شرقی مانند بلغارستان آن را در اختیار داشته باشند تا پیش از از ایران سلاحهای معمولیش را از این کشور تامین می کرد نیاز به سلاح مدرن و به روز نیازی است که برای تامین آن حتما پای کشورهای غربی و سازمانهای اطلاعاتی به ماجرا باز می شود. از طرفی تمام دلال های اسلحه تحت نظر سازمانهای اطلاعاتی در سایه عنایت آنها خرید و فروش می کنند. ایران برای تهیه تسلیحات مورد نیاز با منوچهر قربانی فر دلال اصلی معاملات تسلیحاتی ایران با غرب در ارتباط بود. هاشمی رفسنجانی نیز به عنوان فرمانده عالی جنگ در ارتباط مستقیم با جریانات  مربوط به تهیه سلاح بود چنان که در مقدمه خاطراتش خود می نویسد:« از اوایل سال زمزمه هایی به گوش می رسید که در امریکا جریانی به وجود آمد که سیاست تامین سلاح برای ایران را دنبال می کند. با این استدلال که نگذارند ایران از اتکا به سلاح آنها بی نیاز شود و یا اینکه تداوم حمایت از عراق را بی آینده و طرفداری از طرف در حال شکست ارزیابی می کردند».(10) در این فرایند یکی از دلالهای که مطرح می شود منوچهر قربانی فر بود که از طریق تماس با محسن کنگرلو مشاور امنیتی مهندس موسوی، نخست وزیر وقت وارد جریان می شود. به گفته هاشمی:«ماموران ایرانی تهیه سلاح در روابط خود با دلالان بین المللی فروش سلاح، با فردی به نام آقای منوچهر قربانی فر برخورد می کنند و با او معاملاتی هم انجام می دهند. او از فراریان ایرانی بود. آقای قربانی فر می گوید با آمریکایی ها، برای تهیه سلاح ارتباط برقرار کرده و متوجه شده است که آنها دچار مشکل جدی مسائل گروگان های خود در لبنان هستند و آنها می دانند که ایران در نیروهای مقاومت لبنان نفوذ دارد و مایلند در مقابل تامین نیازهای دفاعی ایران، نجات گروگان ها را به دست آوردند.»(11)کنگرلو در سال 1362 در ارتباط با یک موضوع برون مرزی به واسطه یک ایرانی مقیم پاریس با قربانی فر آشنا می شود و چون کار با موفقیت انجام می شود اطمینان کنگرلو را جلب می کند لذا از وی می خواهد که در صورتی که کانالهایی در اروپا در زمینه تامین سلاح مورد نیاز ایران از جمله موشکهای تاو و تجهیزات و قطعات یدکی هاک و فونیکس ، هارپون و ... دارد در این زمینه همکاری کند قربانی فر نیز با برخی دلالان بین المللی سلاح از جمله یعقوب نیمرودی، عدنان خاشقچی، آدولف شویمر و ... آشنا بود و با آنان در زمینه تجارت تسلیحات همکاری می کرد. در واقع قربانی فر در تلاش تهیه تسلیحات و تجهیزات مورد نیاز ایران موضوع را با دیگر دلالان در میان گذاشت و آنان این امر را با لحاظ شرایطی شدنی دانستند و به قربانی فر پیشنهاد کردند از طریق اسرائیلی ها  به امریکاییها نزدیک شود زیرا تنها راه دریافت چنین سلاح هایی از طریق خود امریکاییها ست و تسلیحات مورد نیاز را نمی توان در بازارهای بین المللی یافت.(12) خاشقچی که یک سرمایه دار عربستانی بود و ارتباطات گسترده ای با رهبران منطقه خاورمیانه داشت در پانزدهم جولای 1985 ملاقاتی بین قربانی فر و رئیس سابق موساد ترتیب داد. (13) وی نیز موضوع را با لدین ( مشاور مک فارلین) در میان می گذارد و پیشنهاد می کند گروهی از افراد خارج از دولت در دو کشور موضوع را بررسی کنند تا بتوان در قبال فروش تعدادی سلاح آزادی گروگان ها را ممکن ساخت وی تاکید می کند که تنها راه جلب اعتماد ایرانی ها برای استفاده از نفوذشان در لبنان بر طرف کردن بخشی از نیازهای جنگی آنان است. از نظر اعضای شورای امنیت ملی امریکا قربانی فر مامور ساواک در رژیم سابق بود و به عنوان یک دلال بین المللی و به طور کلی فردی که کنترل او دشوار است شناخته می شد. در هر حال مک فارلین موضوع را با جورج بوش (پدر) معاون رئیس جمهور و ررئیس جمهور وقت امریکا رونالد ریگان مطرح کرد و ریگان شفاهاً دستور داد که راهکاری برای نیل به نتیجه بررسی شود. بنابراین قربانی فر همراه با دیگر واسطه ها و لدین در یک فعالیت جمعی موضوع را از طریق اسرائیل به سمت شورای امنیت ملی امریکا سوق می دهد و سپس ازآن طریق  رئیس جمهور امریکا ریگان هم در جریان قرار می گیرد.کنگرلو به قربانی فر می گوید شما یک واسطه هستید و مجازید به هر طریقی این کالاها را تهیه کنید و ما هم از خود شما می خریم . به طور کلی کنگرلو در برابر پیشنهادهای مبنی بر تهیه تسلیحات و تجهیزات مورد نیاز ایران گوشزد می کند که تجهیزات و درخواستهای نظامی را در برابر پرداخت پول می خواهیم و به این کاری نداریم که شما از کجا تهیه می کنید اما تحت هیچ شرایطی از طریق رژیم صهیونیستی نباشد چرا که با آرمانهای انقلاب و سیاست خارجی ما مخالف است و حساسیت ویژه ای در این مورد وجود دارد. قربانی فر برای آنکه ثابت کند او تیمسار هاشمی یکی از دلالان اسلحه دارای رابطه نفوذی در ایران هستند به امریکایی ها گفته بود که ایران مایل است برخی از تجهیزات شوروی را که از عراق به غنیمت گرفته است با موشکهای تاو معامله کند. او همچنین از مواضع ایران چنان تصویری نزد امریکایی ها ارائه کرده بود که باعث تشویق امریکا برای اعزام یک هیات عالی رتبه به ایران شد.(14)


ادامه دارد ... 


پی نوشت ها 
1ـ محسن هاشمی و حبیب الله حمیدی، ماجرای مک فارلین؛ فروش سلاح ـ آزادی گروگانها، تهران: دفتر نشر معارف انقلاب، 1388، ص19ـ 17. 
2ـ عباس شادلو، جستاری تارخی پیرامون تکثرگرایی در جریان اسلامی و پیدایش جناح راست و چپ مذهبی، تهران: نشر وزراء، 1381، ص73. 
3ـ هاشمی و حمیدی، پیشین، ص20. 
4ـ فاطمه علیزاده، مک فارلین، تهران: موسسه انتشاراتی روزنامه ایران، 1388، ص9ـ 8. 
5ـ اکبر هاشمی رفسنجانی، امید و دلواپسی (خاطرات سال 1364)، به اهتمام سارا لاهوتی، تهران: دفتر نشر معارف انقلاب، 1387،ص264. 
6ـ هاشمی و حمیدی، پیشین، ص68. 
7ـ هاشمی رفسنجانی، امید و دلواپسی، پیشین، ص43. 
8ـ جمیز بیل، عقاب و شیر، ترجمه مهوش غلامی، تهران: نشر کوبه، 1371، ص 221. 
9ـ مصاحبه کیهان هوایی با حجه الاسلام هاشمی رفسنجانی، 1366. 
10ـ هاشمی رفسنجانی، امید و دلواپسی، پیشین، ص19. 
11ـ همان، ص19 
12ـ هاشمی و حمیدی، پیشین، ص ـ 72 
13ـ علیزاده، پیشین، ص24 
14ـ هاشمی و حمیدی، پیشین، ص76 


منبع اصلی : سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی