هیهات منا الذلة

هیهات منا الذلة

نبودن بهتر از بودن
اگر در سایه ذلت بیارامی
اگر اسفندیار جان
به تیر گز فرو بخشی
به از عمری هزاران ساله در زی خمار خفت و خواری
به مردستان خون
غیوران احد ،شیران عاشورا
فروخفتند در خون تا ذلت را
به آهنگی فرو رانند از دشت رشادت
که مردن جامه ای خوشتر ز ذلت بود مردان را
نفس گر در هوای مرد دون باشد
شهادت زینت مردان مرد است
به غار نیستی گر بخوابی صد هزاران سال
ز دقیانوس ذلت به

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
بسم الله الرحمن الرحیم 

شب تاسوعا که برای آخرین بار به او عرضه می دارند یا کشته شدن یا تسلیم! اظهار می دارد: «و الله لا اعطیکم بیدی اعطاء الذلیل و لا افر فرار العبید»؛ به خدا قسم که من هرگز نه دست ذلت به شما می دهم و نه مثل بردگان فرار می کنم. آن ساعتهای آخر، اباعبدالله باز همان است. نباید باور کرد که اباعبدالله این جمله را گفته باشد که «اسقونی شربة من الماء فقد نشبت کبدی»؛ یعنی جرعه ای آب به من بدهید که جگر من سوخته شده است. حسین اهل این جور درخواستها نبود، بلکه او در مقابل لشکر دشمن می ایستد و فریاد می کند: «الا و ان الدعی ابن الدعی قد رکز بین اثنتین بین السلة و الذلة و هیهات منا الذلة یابی الله ذالک لنا و رسوله و المؤمنون و حجور طابت و ظهرت»؛ مردم کوفه! آن ناکس پسر ناکس، آن زنازاده پسر زنازاده، (امیر شما، فرمانده کل شما، آن کسی که شما به فرمان او آمده اید) به من گفته است که از این دو کار یکی را انتخاب کن یا شمشیر، یا تن به ذلت دادن. آیا من تن به ذلت بدهم؟ هیهات که ما زیر بار ذلت برویم! (ما تن خودمان را در جلوی شمشیرها قرار می دهیم ولی روح خودمان را در جلوی شمشیر ذلت هرگز فرود نمی آوریم.) خدای من که در راه رضای او قدم بر می دارم راضی نیست و می گوید نکن، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم که وابسته به مکتب او هستم، می گوید نکن، آن دامنهایی که من در آنها بزرگ شده ام، به من می گویند تن به ذلت نده.

این یک حماسه است اما نه یک حماسه شخصی یا قومی. در آن منیت نیست، در آن خود پرستی نیست، خداپرستی است. در روز عاشورا حسین علیه السلام حد آخر مقاومت را هم می کند. دیگر وقتی است که به کلی توانایی از بدنش سلب شده است. یکی از تیراندازان ستمکار تیر زهرآلودی را به کمان می کند و بسوی اباعبدالله می اندازد که در سینه اباعبدالله می نشیند و دیگر بی اختیار روی زمین می افتد. چه می گوید؟ آیا در این لحظه تن به ذلت می دهد؟ آیا خواهش و تمنا می کند؟ نه، بلکه بعد از گذشت این دوره جنگیدن، رویش را بسوی همان قبله ای که از آن هرگز منحرف نشده است می کند و می فرماید: «رضا بقضائک و تسلیما لامرک و لا معبود سواک یا غیاث المستغیثین»؛ راضی هستم به قضای تو و تسلیم امر تو هستم. معبودی غیر تو نیست ای پناهگاه پناهندگان.

بخش هایی از کتاب حماسه حسینی - ج اول

نظرات  (۱)

بسیار عالی و روشنگر است

امیدوارم تعالیم استاد شهیدمطهری بیشتر برای همگان عرضه بشه تا مردم بیشتر به اصل پیام واقعه کربلا توجه کنن و ازبدعت هایی که خصوصا برخی نوحه خوانان می‌گذارند دوری کنن
به نظر من اگر مردم اصل واقعه کربلارو درست دریافت کنن و بهش عمل کنن
کشورما جزو بینظیرترین کشو ها از لحاظ اخلاق و معنویت میشه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی