دلایل مسئولان نظام براى عدم ارتباط با آمریکا چیست؟
دلایل مسئولان نظام براى عدم ارتباط با آمریکا چیست؟
در مورد این که با چه کشورهایى باید روابط سیاسى داشته باشیم و با چه کشورهایى نیاز به ارتباط نیست و این که روابط در چه سطحى قرار بگیرد همه با اصول سیاست خارجى کشورمان که منعکس در قانون اساسى مىباشند و الهام گرفته از قوانین اصیل اسلامى است. قرآن مجید مىفرماید: ( لَنْ یَجْعَلَ اَللَّهُ لِلْکافِرِینَ عَلَى اَلْمُؤْمِنِینَ سَبِیلاً) (النساء : 141) ؛ خداوند سلطه کافرین را بر مسلمانان مجاز نمىداند بنابراین به حکم آیه شریفه مسلمانان باید با هرگونه سلطه خارجى مقابله نموده و استقلال کامل خود را در عرصه سیاسى، نظامى، اقتصادى و... حفظ کنند. در جاى دیگر خداوند مؤمنان را این گونه توصیف مىفرمایند: ( أَشِدَّاءُ عَلَى اَلْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ ) (سوره فتح : 29) ؛ مؤمنان نسبت به یکدیگر مهربان و در برابر کفار و دشمنان سختگیرند و یا در این آیه کریمه که خداوند مىفرماید: ( إِنَّمَا اَلْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ ) (حجرات :10) و یا روایت گهربار پیامبر اکرم(ص) که مىفرمایند: من سمع رجلاً ینادى یا للمسلمین فلم یجبه فلیس بمسلم و یا این روایت من اصبح و لم یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم بنابراین مسلمانان جهان همگى امت واحد وداراى سرنوشت مشترکاند، پس بر آنان لازم است که غمخوار یکدیگر باشند و در مشکلات همدیگر را یارى رسانند و دشمنان را از خود طرد نمایند.
قانون اساسى نیز اصول سیاست خارجى کشورمان را چنین مقرر داشته است: اصل 152: سیاست خارجى جمهورى اسلامى ایران براساس نفى هرگونه سلطهجویى و سلطهپذیرى، حفظ استقلال همه جانبه و تمامیت ارضى کشور، دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرتهاى سلطهگر و روابط صلحآمیز متقابل با دول غیرمحارب استوار است. اصل 153: هرگونه قرارداد که موجب سلطه بیگانه بر منابع طبیعى و اقتصادى و فرهنگى، نظامى و... گردد ممنوع است. اصل 154: سعادت انسان در کل جامعه بشرى را آرمان خود مىداند و استقلال آزادى و حکومت حق و عدل را حق همه مردم جهان مىشناسد بنابراین در عین خوددارى در امور داخل ملتهاى دیگر از مبارزه حقطلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین در هر نقطه از جهان حمایت مىکند.
بنابراین مسؤولین نظام موظف به در نظر گرفتن این اصول و تنظیم روابط با دیگر کشورها بر مبناى آن مىباشد. حضرت امام خمینى نیز زمانى که در پاریس بودند، در پاسخ یکى از خبرنگاران خارجى درباره روابط خارجى نظام اسلامى به ویژه رابطه با آمریکا فرمودند: اساس ما مبتنى بر حفظ احترام متقابل است و بنابراین غیر از اسرائیل که غاصب است هر کشورى که حقوق ملت ما را به رسمیت بشناسد و به آن احترام بگذارد با وى روابط مسالمتآمیز خواهیم داشت. اما در شرایط کنونى از آنجا که سیاست خارجى آمریکا مبتنى بر سلطهجویى و مداخله در امور داخلى کشور ما و عزم بر نابودى انقلاب اسلامى ایران مىباشد، برقرارى رابطه به هیچ وجه با منافع ملى و مصالح کشور سازگار نبوده و اصول اسلامى و قانون اساسى نیز آن را نمىپذیرد.
بر این اساس مهمترین دلایل مسؤولین براى عدم ارتباط با آمریکا عبارتند از:
1- میان ایران و آمریکا دیوارى از بىاعتمادى وجود دارد که مسؤول مستقیم آن آمریکاست. آمریکا با انجام کودتاى 28 مرداد 1332 و سپس تحمیل قانون ننگین کاپیتالاسیون، حمایت از حکومت شاه در جریان انقلاب و بکارگیرى انواع روشهاى استعمارگرانه و تهدیدآمیز پس از پیروزى انقلاب، نظیر حمله طبس، کودتاى نوژه، محاصره اقتصادى، حمایت از تجزیهطلبى، اعمال فشارهاى خارجى، تضعیف توان ملى، اعمال تحریمهاى گسترده و... ابعاد دیوار بىاعتمادى را بلندتر نموده است و برقرارى روابط با وجود دیوار بىاعتمادى امرى کاملاً غیرمنطقى و بىثمر است و اگر آمریکا خواهان ایجاد رابطه است باید ابتدا گامهاى مؤثرى براى از میان برداشتن دیوار بىاعتمادى بردارد.
2- ماهیت مناسبات آمریکا با ایران همواره سلطهگرانه و استعمارى بوده است. ملت ایران پس از پیروزى انقلاب اسلامى به هیچ وجه خواهان تداوم چنین مناسباتى نمىباشد، بنابراین لازم است تا آمریکا تعریف خود را از مناسبات آینده با ایران به صورت شفاف بازگو کند.
3- قطع رابطه میان ایران و آمریکا توسط واشنگتن به وقوع پیوست و دشمنىهاى آمریکا در طول 21 سال گذشته ادامه داشته است. بنابراین مذاکره با آمریکا در چنین شرایطى فاقد هرگونه دستاورد مثبت خواهد بود و ثمرى عاید ملت ایران نخواهد کرد، زیرا که آمریکایىها خواهند کوشید تا به چیزهایى که از طریق سیاستهاى دشمنانه، تهدیدآمیز، خشونتبار و براندازانه دست نیافتند این بار از طریق مذاکره دست بیابند.
4- عقلانیت سیاسى و تاریخ روابط و مناسبات بینالملل حکم مىکند که اگر آمریکا به واقع خواهان مذاکره و برقرارى روابط صادقانه با ایران است باید مواضع خود را در قبال مطالبات عقلانى و به حق جمهورى اسلامى ایران مشخص نماید که عبارتند از:
الف) سیاستهاى خصومتآمیز آمریکا علیه ایران در اشکال تحریم و تهدید پایان یابند.
ب ) آمریکا در امور داخلى ایران دخالت نکند.
ج ) اموال و دارایىهاى بلوکه شده ایران در آمریکا را آزاد کند.
د ) برخوردهاى تبعیضآمیز و جنگ روانى علیه ایران خاتمه دهد.
ه ) مواضع خود را نسبت به مناسبات گذشته و آینده روشن کند.
و ) به حقِ حاکمیت ملت ایران براى تعیین سرنوشت خویش احترام بگذارد.
ز ) ضدیت با اسلام را رها کند و از موضع برابر با جمهورى اسلامى ایران برخورد نماید.
5- طرح موضوع مذاکره میان ایران و آمریکا امرى تکرارى است، هرگاه که احساس مىکند که حریف ضعیف شده است پیشنهاد مذاکره را مطرح مىنماید و شرطهایى را مطرح مىنماید که نشانگر خوى استبکار آمریکا است از قبیل به رسمیت شناختن اسرائیل، عدم حمایت از مبارزان لبنانى و فلسطینى، عدم مخالفت با صلح خاورمیانه، انحلال کلیه نهادهایى که بعد از انقلاب به وجود آمدهاند نظیر سپاه پاسداران و برقرارى حکومت سکولار در ایران و حذف اسلامیت از جمهوریت و... .
6- ایران در شرایط کنونى پرچمدار پایگاه اعتقادى مبارزه علیه استکبار جهانى و صهیونیسم بینالمللى است و سد محکمى در برابر ظلم ظالمان و ستمگران به مستضعفان جهان است و از آنجا که ملتهاى مظلوم دنیا به مواضع ایران در برابر آمریکا به دیده احترام مىنگرند و آن را بخشى از مبارزه سراسرى علیه استکبار جهانى مىدانند. پیشنهاد آمریکا براى مذاکره با ایران درحالى که بر شدت تحرکات خصمانه خود علیه ایران آفزوده است و حاضر به پذیرش خواستههاى مشروع ملت ایران نیست، بیانگر سه هدف پنهان است:
الف) دیکته کردن مطالبات خود بر ایران و احیاى مناسبات استعمارى و سلطهگرانه.
ب ) سست کردن پایگاه اعتقادى جهاد و مبارزه علیه استکبار جهانى و غاصبان صهیونیستى در جهان اسلام از طریق القاى سازش جمهورى اسلامى ایران با قدرتهاى سلطهگر.
ج ) شکستن قبح مذاکره با آمریکا با هدف ضربهزدن به مبارزه با مستکبران با القاى این موضوع که نهایتاً نیروهاى انقلابى چارهاى جز مذاکره و سازش با آمریکا ندارند.
پایان