این هم عاقبت شهوترانى
دمیرى نقل کرده که واثق بالله عباسى به جماع رغبت زیادى داشت . از طبیب مخصوص خود داروئى براى ازدیاد قوه باه خواست . طبیب گفت جماع زیاد بدن را نابود مى کند من میل ندارم که شما فرسوده شوید. واثق گفت چاره اى نیست باید تقویت شوم . طبیب دستور داد که گوشت سبع (1) را هفت مرتبه با سرکه اى که از شراب به عمل آمده بجوشانند، بعد از شراب خود به مقدار سه درهم (54 نخود) میل کند. واثق مطابق دستور او عمل نکرد و از آن مقدار تجاوز نموده زیاده روى شدیدى کرد به اندازه اى که بزودى به مرض استسقا مبتلا گشت .
اطبا اتفاق کردند بر اینکه باید شکم او شکافته شود بعد او را در تنورى که به آتش زیتون تافته شده بنشانند. تنور از التهاب سرخ باشد. این کارها را کردند سه ساعت از آب خوردن جلوگیرى نمودند. واثق همى فریاد مى کرد و آب مى خواست تا اینکه در بدنش آبله هائى پیدا شد هر دانه به اندازه یک خربزه او را از تنور بیرون کردند. پیوسته مى گفت مرا به تنور برگردانید اگر نه ، خواهم مرد. باز او را داخل در تنور کردند از داد و فریاد خاموش شد.
آن ورمها منفجر گشت . آبى از آنها بیرون آمد واثق را از تنور خارج کردند در حالیکه بدنش سیاه شده بود. پس از ساعتى هلاک شد. همین که وفات یافت پارچه اى بر روى او کشیدند. مردم مشغول به بیعت کردن با متوکل شدند. جنازه واثق را فراموش کردند از داخل باغ چند موش خارج شده چشمهایش را بیرون آوردند کسى متوجه این پیشآمد نشد تا او را غسل دادند.(2)
1- حیوان درنده مطلقا.
2- تتمة المنتهى ، ص 231.
جالب بود امیدوارم ریشه شهوت از وجود همگان پاک گردد یا لا اقل متعادل شود
یاعلی